سرطان در طب ایرانی
به نام خدا
نگاهی مرور به سرطان در طب ایرانی
در کتاب شریف التنویر در ذیل سرطان امده "
آماسى (1) بود سخت و بتن اندر، بیخ بسیار دارد، و رکهائى بود کبود که وى را آب دهد و چون دست برنهند کرم بود همچون پاره آتش برفروخته، و اندر آویخته باندام هاى اصلى اندر، و مردان را را بروذکانى برآید و بذکر و بر وى، و زنان را بر پستان و زهدان، و چون بدیذ آید چون نخوذى بود و بروزکار چون خربزه کردد، و چون روزکار برآید دراز ریشى گردد سخت زشت.
همچنین در کتاب امراض طبیه ؛ حکیم جرجانی در مورد سرطان نوشته اند ک
آماسى است صلب و سودایى و علتى معروفست بر همه اندامها افتد.
در کتاب خلاصه التجارب نوشه حکیم بهاء الدوله رازی ذیل سرطان امده :
در اول که سرطان پدید آید مقدار باقلاى کوچک صلب و گرد و بدرنگ و با حرارت و به زودى بزرگ شود و اکثر ابتداء پدید آید و اندر اندامهاى نرم چون پستان و عصبانى چون رحم بیشتر افتد و بنابراین زنان را این علت بسیار افتد و مردان را اندر حوالى حلق و حنجره و قضیب افتد و اندر روده نیز جمله را افتد.
ماده سرطان سوداوى احتراقى بود لیکن آنچه از صفراى خالص سوخته افتد درد و سوزش و وحشت آن بیشتر باشد. و گاه بود که ریش گردد و از جهت حدّت ماده و آنچه از سوختن صفراى خالص نباشد اعراض آن هم بدان بدى نباشد و ریش نشود و لیکن گاه باشد که صلب بشود و بماند.
در کتاب شریف خُفى علائى در مورد روش درمان سرطان به صورت کلی گفته شده است
علاج آن همچون علاج" مالیخولیا" ست.
در کتاب راز درمان در مورد روش درمان دکتر احمدیه در درمان یک بیمار سرطان پوست امده :
یکى از شاهزادگان سرشناس مقیم اصفهان زخمى در لبش پیدا شد. مدتى به معالجه آن پرداخت و بالاخره سفرى به فلسطین کرد و در آنجا هم از معالجه نتیجه اى نبرد.
در تهران آقاى دکتر جهانشاه
صالح زخم را سوزانید مفید واقع نشد. بعد از چندى به آقاى دکتر فرهاد رجوع نمود.
چند جلسه برق دادند اثرى نکرد. به ناچار به آقاى پرفسور عدل رجوع کرده و اقدام به
عمل نمود و آن قسمت زخم را برداشت. در عوض غدد گردن و زیر گلو متورم شدند.
در این زمان بود که از معالجات جدید کاملا مأیوس شده و به امید دارو و درمان طبیعى به اینجانب مراجعه نمود.
براى معالجه او «چوب چینى»، «ریشه بابا آدم» و «عشبه مغربى» دادم.
در نتیجه استفاده از آن برآمدگى غدد گردن و زیر گلو به تدریج رفع شده و به حال عادى درآمدند.
شاهزاده فوق الذکر پس از
گذشت یک سال دوباره از اصفهان به تهران آمد و به من مراجعه کرد.
اظهار داشت هرگاه
داروهاى شما را ترک مىکنم غده هاى گردن و زیر گلو بروز مىکنند و رفته رفته
بزرگتر مىشوند. بدین جهت اغلب از این جوشانده چوب چینى مرکب مىخورم و حالم به
کلى خوبست.
معهذا داروى دیگرى براى کمک و یارى خواست. اینبار سپردم گاهى مقدارى
علف اشترخار را براى کمک به چوب چینى اضافه نماید.
یادآور شوم که اشترخار را در دفع برخى از اقسام سرطان معده به کار برده و گاه آن را بسیار مفید یافتم .
+ سرطان در طب ایرانی بحث بسیار مفصل و عمیقی دارد
هدف از این پست مروری اجمالی بر اسباب
ایجاد بر سرطان های مختلف در بدن است
در پست های بعدی سعی بر این است که این اسباب بازتر بیان شود .
(1) اماس به معنی ورم هستش