عشقولانه ها دو
یا رب این شمع دلفروز زکاشانه ی کیست ؟
جان ما سوخت ، بپرسید که جانانه ی کیست ؟
جان ما سوخت نپرسید که جانانه ی ما کیست ؟
حالیا خانه برانداز دل و دین منست
تا در آغوش که می خسپد و همخانه ی کیست؟
باده ی لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه ی کیست ؟
دولت صبحت ان شمع سعادت پرتو
باز پرسید خدا را که به پروانه ی کیست ؟
میدهد هرکسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه ی کیست
یارب آن شاه مش ماهروخ زهر جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست؟
گفتم آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو
زیرلب خنده زنان گفت که دیوانه ی کیست ؟