عاشق کشی...
جمعه ارديبهشت ۱۸ ۱۳۹۴، ۲۳:۳۹
/
بازدید : ۴۶۱
به نام خداوند علیم
اگر عاشق کشی رسم و مرام خوبرویان است
بکش ما را بکش ما را که دائم عید قربانست
پریشان خاطر آن آواره در صحرای گیسویت
هزاران شب خراب افتاده در کنج سر مویت
من از سمت سپاه عشق بازان آمدم سویت
که بنویسم خجالت میکشد ماه از گل رویت
سر بلند کن ، ماه من شو ، غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا
دو چشم عاشقت دردی است که بر جان من افتادست
بنازم این قلندر را هنوز از پا نیافتادست
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.