سیری بر قوا
اللهم صل ال محمد و ال محمد
بیان قُوى:
قوا جمع قوت است و قوت به معنى امر موجود در حیوانست که ممکن باشد از آن به واسطه آن در صدور و ظهور افعال شاقه و حرکات متعبه غیر متوقعه از مثل آن و خسته و باز نماند.
مبدأ آن قدرت بر فعل و ترک است که اگر خواهد بکند، و اگر خواهد نکند و ضد این عجز است.
قوه طبیعیه
آن بر دو قسم است: مخدومه و خادمه.
قوه طبیعیه مخدومه:
بر دو قسم است: یکى آنکه تصرف نماید در غذا براى بقاء شخص، یعنى تحصیل جوهر غذا به تصرف در آن به هضوم اربعه نماید. دوم آنکه، آن را جزو بدن سازد و بر اقطار ثلاثه آن تمام نشود.
قوه نأمیه: اتمام افعال قوه تغذیه به سه امر حاصل مى گردد
اول: به تحصیل جوهر غذا، که دم طبیعى و خلطى قریب الاستحاله بدان است.
دوم: آنکه آن را ملزق و متصل به اعضاء کردهاند.
سوم: آن است که غذا تشبیه به عضو به جمیع وجوه، از مزاج و لون و شکل و هیئت کردهاند.
قوه نامیه:
اول: عبارت از اتمام و تکمیل آن و زیادتى در اقطار ثلثه است و این پائین و ظاهر است.
دوم: آن است که تصرف در غذا نماید براى بقاء و این به دو قوت تمام مىشود:
یکى) آنکه، تولید نماید، ماده منى مرد و زن را از فضله هضم رابع.
دویم) آنکه تفصیل و جدا نماید، جوهر منى را براى هر یک از اعضاء.
قوه مولدة و مغیرة: اولى نامند، که آن تغییر مىدهد مزاج و صورت منى را از مزاج و صورت اصلى خود، به مزاج و صورت عضوى.
قوه مصوره و مغیره ثانیه نیز نامند و فعل این هر دو قوت در رحم مىباشد.
قوه طبیعیه خادمه
قوتیست که خدمت مىنماید. و قوة غاذیه را به واسطه چهار قوة که جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه باشند.
جاذبه
براى جذب غذا نافع بالفعل یا بالقوه صادق یا کاذب متیقن یا مظنون.
ماسکة
براى آنکه امساک و نگاه دارد غذا و شیئى نافع بخود را در آن عضو تا قوت هاضمه در آن تصرف نموده هضم نماید.
هاضمه
براى متغیر و مستحیل گردانیدن غذا است از صورت غذایى به صورت خلطى و از صورت خلطى شبیه بمغتذى که عضو باشد.